ناگفته هایی غرور انگیز از ۷۵ روز مقاومت در زیر آتش عملیات والفجر ۸ به قلم "حاج رضا جلوداری" به بهانه فرا رسیدن سالگرد آن بسم الله الرحمن الرحیم با عرض تبریک چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی و تقارن دهه فجر با سالگرد عملیات والفجر ۸ و با یاد و گرامیداشت شهدای جنگ تحمیلی و ایثارگری های رزمندگان دوران دفاع مقدس به همین مناسبت جهت آگاهی نسل های بعد از دوران دفاع مقدس خلاصه ای از مستندات و نا گفته هایی از عملیات والفجر ۸ را بازگو می کنم. در دوران دفاع مقدس عملیات های زیادی به منظور بیرون راندن ارتش متجاوز عراق از سرزمینهای اشغالی ایران وبرای ایجاد فشار نظامی بر قوای دشمن جهت پایان دادن به جنگ تحمیلی انجام شده است ،برخی از این نبردها در ادامه تلاش برای دفع تجاوز قوای بعضی در خاک دشمن صورت گرفته است . یکی از عملیات های مهم از نظر تعیین استراتژی عملیات مناسب و بکارگیری تاکتیک های اجرایی بسیار دقیق و همچنین ارزش تعیین کننده سیاسی و نظامی ، عملیات حمله برق آسای قوای اسلام وسپاه پاسداران به شبه جزیره (شهر فاو عراق) در خاک کشور عراق بود . عملیات والفجر ۸ که با رمز یا فاطمه الزهرا (س) در تاریخ ۶۴/۱۱/۲۰ ۱۳ شروع تا تاریخ ۱۳۶۵/۲/۹ به مدت ۷۹ روز در ششمین سال جنگ تحمیلی در مرز جنوبی استان خوزستان و در جنوب آبادان صورت گرفت که به شرح مختصر آن اشاره می کنم : پس از عملیات ب, ...ادامه مطلب
به گزارش صدای میانه به نقل از روزنامه شرق: ماجرای پیچیده مرگ عباس کیارستمی تمامی ندارد. هر چقدر خودش آرام و بیحاشیه زندگی کرد، حواشی درگذشتش هنوز خبرساز و پرماجراست. بعد از بیماری و درماننشدن و دلخوریهای خانواده، کیارستمی بنا بر خواست خود به فرانسه سفر کرد تا ادامه درمان در آنجا انجام شود؛ اما مرگ مهلتی برای ادامه درمان نداد. بهمن کیارستمی، فرزند کارگردان درگذشته که خطای پزشکی را عامل مرگ پدر میدانست، بررسی این موضوع را به سازمان نظام پزشکی سپرد. حالا اما از گوشهوکنار شنیده میشود مسئولان مربوطه میخواهند مرگ را به گردن پزشکان فرانسوی بیندازند. مسئلهای که بهمن کیارستمی بارها تأکید کرد نباید بر بررسی روند درمان در ایران تأثیر بگذارد و نمیخواهد سازمان نظامپزشکی وظیفه پزشکیقانونی را در پیداکردن علت مرگ برعهده بگیرد و میخواهد عملکرد تیم پزشکی در ایران مورد بررسی سازمان نظام پزشکی باشد. بر همین اساس به دنبال این بودیم با پروفسور بریس گایه، پزشک معالج عباس کیارستمی در فرانسه، گفتوگویی انجام دهد تا جزئیات بیشتری از وضعیت جسمانی این کارگردان پیش از شروع درمان در فرانسه و همچنین دلایلی را که منجر به فوت کیارستمی شد مستقیما از خود او جویا شود؛ اما ازآنجاکه براساس قوانین جهانی پزشکی، اطلاعات پزشکی بیمار تنها به وابستگان درجه یک آنها داده میشود، ما این موضوع را با بهمن کیارستمی، فرزند عباس کیارستمی، درمیان گذاشتیم. با طرح این پیشنهاد بهمن اطلاع داد خود او زمانی که برای انتقال جسد پدر به فرانسه رفته بود، با هدف کمک به روند بررسی پرونده پزشکی پدرش، با «بریس گایه» گفتوگویی انجام داده است که آن را میتواند در اختیار ما قرار داده است.بخشی از اظهارات وی در ادامه می آید: * در ابتدا باید بگویم که نباید از خودتان بپرسید که آیا فرستادن او به فرانسه کار درستی بود یا خیر. من فکر میکنم در این ماجرا، نمیتوان علت مرگ را بدون ارتباط با آسیبشناسی روند درمان او بررسی کرد. این بیمار مسئله انعقاد خون داشت و بهدلیل خطر آمبولی، به او داروی ضدانعقادخون داده شده بود. او در حقیقت نه یک بار، بلکه دو بار دچار هماتوم (جمعشدن خون در بخشی از بدن) در مغز شده بود. بار نخست که دقیقا مشخص نیست در چه زمانی اتفاق افتاده بود، عواقب خطرناکی نداشته. این هماتوم را ما پیش از وقوع هماتوم دوم در سیت, ...ادامه مطلب
در پی بستری شدن استاد اخلاق حجت الاسلام و المسلمین سید مهدی طباطبایی در یکی از بیمارستانهای تهران, آیتالله هاشمی رفسنجانی امروز پنجشنبه با حضور در بیمارستان از وی عیادت کرد. به گزارش صدای میانه، در این عیادت که در فضایی صمیمی و با حضور تعدادی از اعضای خانواده سید مهدی طباطبایی انجام شد ،رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام جویای احوال وی شد و ضمن گفتوگو با کادر پزشکی بیمارستان ،از نزدیک در جریان روند مداوای وی قرار گرفت و از درگاه خداوند برایش آرزوی تندرستی و سلامت کامل کرد . هاشمی رفسنجانی با تأکید بر سوابق درخشان علمی ، مبارزاتی و شخصیت مستقل و آزادیخواه حجت الاسلام و المسلمین سید مهدی طباطبایی گفت: در زمانه و شرایط کنونی، وجود ایشان برای جامعه غنیمت است زیرا ایشان آنچه را که میفهمد عمل کرده و با شجاعت بیان میکند. وی تاکید کرد: آگاهی مردم،مانع عوام فریبیها خواهد بود . حجت الاسلام و المسلمین سید مهدی طباطبایی، و اعضای خانواده وی نیز از حضور آیت الله هاشمی رفسنجانی در بیمارستان تشکر کردند. وی خطاب به رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: شما یکی از ذخائر انقلاب و نظام اسلامی هستید و من همواره به درگاه خداوند برای سلامتی و طول عمر شما دعا کرده و میخواهم که خداوند شما را برای ادامه و بقای کشور حفظ کند. استاد اخلاق افزود: هنوز ناگفته ها و اطلاعاتی در سینه شما وجود دارد که باید برای آگاهی مردم به ویژه جوانان گفته شود تا انقلاب از مسیر اسلام ، مردم و اهداف مقدس امام راحل منحرف نشود. وی افزود من تا جان در بدن دارم از نظام و اهداف انقلاب و امام راحل دفاع خواهم کرد. منبع: ایسنا Let's block ads! بخوانید, ...ادامه مطلب
دو ماه قبل از آن حادثه تلخ بود که گفت و گویی مفصل با روح الله داداشی انجام دادیم... به گزارش صدای میانه؛ دو هفته قبل از اینکه امیر قرا قوی ترین مرد سابق ایران مرتکب قتل شود روح الله داداشی به دفتر یکی از روزنامه های ورزشی رفت و گفت و گویی مفصل درباره بدنسازی و پرورش اندام، مقام اخیر جهانی اش و ... صحبت کرد. آن روز با برادر بزرگترش به دفتر روزنامه آمد. دو هفته بعد برای مصاحبه مجددا با او مصاحبه گرفتیم البته اینبار برای امیر قرایی قوی ترین مرد ایران که در یک درگیری خیابانی فردی را به قتل رسانده و متواری شده بود. روح الله داداشی نظرش را درباره امیر قرایی گفت اما از این هم گله کرد که چرا از وقتی امیر قرایی مرتکب جنایت شده همه با او تماس می گیرند و نظر او را می خواهند. بعد او در ادامه گفت که او اصلا مناسبتی با این اتفاقات ندارد و علاقه مند به دنبال کردن چیزهایی مثل قتل و کتک کاری و اتفاقاتی از این دست نیست. او حتی بابت اینکه یکی از مصاحبه هایش را با دست خونی چاپ کرده بودیم گله داشت چرا که نمی خواست چهره ای خشن از او نزد جوانان ثبت شود..... دو ماه بعد... خبر کوتاه بود و حیرت انگیز : «روح الله داداشی درگذشت». به سرعت پیگیری کردیم و متوجه شدیم علت فوت اصابت جسم تیز به شاهرگ گردنش بوده و به قتل رسیده است. این تراژدی در یک درگیری خیابانی رقم خورد. روایتها از چگونگی قتل او متفاوت است. مجید فرجی خبرنگار کرجی که در زمان قتل در کنار داداشی حضور داشتهاست، مدعی است این قتل نقشهای از قبل طراحی شده بودهاست ولی فرمانده نیروی انتظامی کرج این ادعا را رد میکند. بعدها مشخص شد این خبرنگار که مدام به دنبال مطرح کردن نام خود بوده عامل اصلی درگیری بوده است. در ادعایی دیگر، مربی داداشی پیاده شدن وی از ماشین را رد کرد و عقیده دارد ضاربان در حالتی که او در ماشین نشسته بودهاست او را مضروب کردهاند و نیز ادعا کرد قاتل به او گفتهاست که داداشی در جواب فحاشیهای آنان تنها آنها را به آرامش دعوت میکردهاست. طبق روایتی دیگر در جریان یک تصادف جزیی بین خودروها، فحاشی ضاربان سبب عصبانیت داداشی شده و او به تعقیب ضاربان میپردازد که منجر به استفاده از چاقو توسط قاتل میشود. متهم میگوید در جریان درگیری بارها از او خواستم مرا رها کند اما او همچنان کتکم میزد. همچنین متهم در جریان اظهارات خود , ...ادامه مطلب
به گزارش صدای میانه؛ میگوید تنها مُسکّن اعدامی در آخرین شب زندگیاش، «سیگار» است و «آخوند»؛ حکایتهایش از آخرین شب زندگی اعدامیها شنیدنی است؛ از قصههای رضایت در وقتهای اضافه عمر یک اعدامی تا تلخی لحظه جان دادن او...خودش میگوید بعد از 15 سال کار در زندان و گرفتن آخرین وصیت دهها اعدامی، هنوز هم شبهای اعدام، خواب به چشمش نمیآید؛ میگوید زمان در «شب سوئیت»، کند میگذرد؛ کشدار؛ میگوید تنها مُسکّن اعدامی در آخرین شب زندگیاش، «سیگار» است و «آخوند»؛ خلاصه قصههای تلخ و شیریناش از لحظههای تلخ اعدام و رضایت اولیاءدم در وقتهای اضافه، شنیدنی است؛ از حکایت نجات یک اعدامی به برکت تکه قندهایی که به نام عباس (ع) متبرک شدهاند تا روایت ناگفتههایی از اعدام قاتل روح الله داداشی.متولد اواسط دهه 50 است؛ بسیار شوخ و خوش اخلاق با عمامهای سفید و ریشهایی مشکی که در قسمت پایین چانه، یکی در میان سفید شده؛ به قول خودش اهل دیار کجور است، با لهجه مازندرانی غلیظ؛ به شدت روشنفکر، کتاب خوانده و دل نازک؛ آنقدر دل نازک که هنوز بعد از سالها، بازخوانی برخی از خاطرات، چشمانش را نمناک میکند؛ خاطراتی تلخ از ناکامیاش در گرفتن رضایت از اولیاء دم؛ خودش معتقد است این پر انرژی بودن و شوخ طبعیاش هم خصلت ذاتی باز مانده از شیطنتهای دوره کودکیاش است هم پیش نیاز کار با زندانیهایی که شاید فرصت دیدن دوباره طلوع آفتاب را نداشته باشند؛ همان زیر تیغیها؛ زندانیهایی که امیدهای «حاج آقا» در آخرین خط زندگیشان، میتواند حُسن ختامی بر آخرین برگ از دفتر سرنوشتشان باشد؛ دفتری که شاید آخرین صفحه آن در گرگ و میش قبل از طلوع آفتاب، پای یکی از شمارههای یک تا دهِ چوبه اعدام در حیاط اجرای احکام، ورق بخورد.در این گفتوگو، نام مصاحبه شونده و تصاویر وی بنا به مصلحتهایی منتشر نمیشود.روحانی شدنم در زندان، توفیق اجباری بود• حاج آقا چطور شد وارد زندان شدید؟حقیقتش ورود من بهاین کار و روحانی زندان شدن، کاملاً ناخواسته بود؛ یادم هست یکی از فامیلهای مادری ما سال 80 در همین جا بود مسئول بود؛ تازه پایه 6 و لمعتین را تمام کرده بودم که اون سید به من گفت میای اینجا؟ من هم همینطوری قبول کردم و وارد زندان رجاییشهر شدم؛ یعنی اصلاً نمیدانستم قرار است چه کاری بکنم؛ البته قرار بود من فقط برای 3 ماه بمانم و حکم اولیه من , ...ادامه مطلب
صدای میانه به نقل از مهر: بازیگر فیلم سینمایی «گاو» معتقد است با وجود اینکه نقشش در این فیلم کوتاه بوده اما به دلیل فیلمنامه و اعتمادی که داریوش مهرجویی به او داشته، این نقش را پذیرفته است.جمشید مشایخی با اشاره به حضورش در فیلم سینمایی «گاو» گفت : فیلم «گاو» سال ۱۳۴۸ ساخته شد و به یاد دارم که آقای انتظامی به منزل من آمد، فیلمنامه را برایم آورد و گفت آقای داریوش مهرجویی قرار است این فیلم را بسازد و یک نقش برای تو در نظر گرفته شده است. مشایخی ادامه داد: من فیلمنامه را خواندم و دیدم نقش مشهدی عباس که به من پیشنهاد شده، نقش کمرنگی است. به اداره تئاتر رفتم، آقای مهرجویی را دیدم و گفتم این نقش کمرنگ است. گفت من این نقش را مخصوصا به تو دادم که تو به آن رنگ بدهی. به هر تقدیر من قبول کردم و این همکاری اتفاق افتاد.این بازیگر گفت: اغلب نقش های فیلم «گاو» را بازیگرانی بازی کردند که سابقه طولانی در تئاتر داشتند. این یک ویژگی بسیار مهم برای «گاو» محسوب میشد. مرحوم ساعدی فیلمنامه ای متفاوت، زیبا و برجسته نوشته بود و همه گروه صددرصد توان خود را برای این فیلم به کار بردند.وی با یادآوری خاطرهای از حضورش در «گاو» بیان کرد: ما در این فیلم نقش افراد روستایی را بازی میکردیم، باید صورتهایمان آفتابسوخته میبود. به همین دلیل گفتند بهتر است کنار دریا برویم تا آنجا نور آفتاب صورتها را بسوزاند. بازیگرها چند روز کنار دریا آفتاب سوخته شدند، تا گریم روی صورتشان بنشیند و کاراکترهایی شوند که از دل فیلمنامه آمده بود و لباس واقعیت به تن داشت.سی و چهارمین جشنواره جهانی فیلم فجر از اول تا ششم اردیبهشت ماه ۹۵ به دبیری رضا میرکریمی در پردیس سینمایی چارسو برگزار می شود. Let's block ads! بخوانید, ...ادامه مطلب
سالنامه اعتماد - سارا معصومی: نخستین بهار بدون مذاکرات هسته ای. همان نوبهار حُسنی که محمدجواد ظریف در نخستین روز فروردین ماه سال 1394 نوید آن را داده بود. مذاکرات هسته ای با تمام فراز و فرودها، سختی ها و سهولت ها، دعاها و دلواپسی ها به پایان رسید و به قول رییس تیم مذاکره کننده ایران، امروز برجام دیگر حقیقتی علی الارض است؛ حقیقتی که عالی، خوب یا بد ایران و جامعه جهانی به استقبال آن رفته اند. ریسک پذیرترین سیاستمدار جهان در سال 2015، وزیر امورخارجه ایران است. دیپلمات کهنه کار 65 ساله ای که در 30 سال گذشته در تمان بزنگاه های مهم مذاکرتی برای کشورش سینه سپر کرده است. همراه ولایتی در مذاکرات 598 و نماینده ایران در مذاکرات با امریکایی ها، چه در روزهای قشون کشی امریکایی ها به افغانستان و چه در روزهای حمله نظامی امریکا و متحدانش به عراق، دانش آموخته ایالات متحده با مدرک دکترای حقوق و روابط بین الملل. مردی که مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا می گوید سلیس تر از من انگلیسی صحبت می کند و دیگران می گویند هوش شنیداری فوق العاده ای دارد. محمدجواد ظریف خود را وابسته به هیچ جناح و حزبی نمی داند اما در دو سال گذشته و درست در روزهایی که وی سرباز عرصه دیپلماسی ایران در جدال با شش قدرت جهانی بود، هر حرکتش به ابزاری برای بازی های سیاسی در داخل بدل شاد؛ بازی هایی که وی می گوید امیدوار است از او یک انسان بدبین نساخته بشد؛ بازی های سیاسی ای که باعث شد مدعیان وطن پرستی برای برد در آن به تصمیم نظام برای مذاکره هم رحم نکنند و البته که به قول ظریف رحم اگر نکند مدعی، خدا بکند.به محمدجواد ظریف می توان سفیر، دیپلمات، سیاستمدار، بروکرات، محافظه کار، اصلاح طلب یا هر عنوان دیگری داد اما برای کسانی که خشم های فروخورده ظریف، لبخندهای تلخ او، مشت های گره کرده اش، تلاش های او برای پنهان کردن اختلاف های داخلی در مقابل رقیب خارجی و زبان تند و تیز او هنگام سخنرانی را دیده اند، ظریف نماد یک ایرانی وطن پرست است. مردی که پس از دو سال مذاکرات نفسگیر در خارج از ایران و مناظره های پیاپی در وطن باز هم در روز اجرای برجام و هنگام قرائت بیانیه نهایی توسط مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، خودکاری در دست می گیرد تا کلماتی را که شاید از زبان مذاکره کننده اروپایی شنیده و به نفع وطنش نباشد یادداشت کند.تیم مذاکره کننده ای, ...ادامه مطلب
به گزارش صدای میانه به نقل از تاریخ ایرانی: سالی که کودتا و دکتر محمد مصدق نخستوزیر ملی، محبوس شد، جوانی ۲۲ ساله با رتبه اول از دانشکده دندانپزشکی دانشگاه تهران فارغالتحصیل شد و با دفاع از پایاننامه خود، با درجه ممتاز دکترای دندانپزشکی گرفت.از بورسی که به فارغالتحصیلان رتبه اول دانشگاهها تعلق میگرفت استفاده کرد و راهی آمریکا شد و در رشتههای جراحی و آسیبشناسی دهان و فک و صورت از مراکز وابسته به دانشگاه هاروارد و دانشکده دندانپزشکی دانشگاه تافتس در شهر بوستون آمریکا با موفقیت فارغالتحصیل شد. اواخر سال ۱۳۳۸ که درخواست دانشگاه تافتس برای ماندن در آنجا را نپذیرفت و به ایران بازگشت و در دانشگاه تهران مشغول کار شد، مصدق در احمدآباد در حصر خانگی بود. ۳۵ ساله بود که هدایت متین دفتری نوه مصدق آمد سراغش برای ویزیت از رهبر محصور. پزشکی که قبلا مصدق را ویزیت کرده بود، برآمدگی سقف دهان او را احتمالا آبسه تشخیص داده و توصیه کرده بود که یک پزشک متخصص دهان و فک و صورت هم معاینهاش کند.آبان ۱۳۴۵ بود که دکتر اسمعیل یزدی جواز ورود به قلعه احمدآباد را یافت و ابتلای مصدق به سرطان را تشخیص داد. عمر مصدق فقط چهار ماه بعد از تشخیص سرطان دوام داشت اما چنانکه یزدی باور دارد اگر مصدق را رادیوتراپی نمیکردند، شاید دو سه سالی بیشتر عمر میکرد. در همان سال ۱۳۴۵ یزدی آزمایشگاه تخصصی آسیبشناسی دهان و فک و صورت را در دانشکده دندانپزشکی تأسیس و درسنامه این رشته را تدوین کرد.رئیس سابق دانشکده دندانپزشکی دانشگاه تهران و بنیانگذار دندانپزشکی نوین ایران، سیر بیماری و دلایل درگذشت دکتر مصدق را بعد از ۵۰ سال روایت کرده است.* غلامحسین مصدق در گفتوگو با واحد تاریخ شفاهی دانشگاه هاروارد از شما نام برده که دکتر مصدق را معاینه کردید. ایشان از کجا شما را میشناختند و چطور شما انتخاب شدید برای ویزیت دکتر مصدق؟من با دکتر محمود مصدق، نوه دکتر مصدق و پسر دکتر غلامحسین که متخصص زنان و زایمان است از دوران تحصیل در آمریکا آشنا هستم و رفتوآمد خانوادگی داشتیم و همسایه بودیم. هدایت متین دفتری، نوه دختری دکتر مصدق هم به مطب من در خیابان بهجتآباد (حافظ) میآمد و با هم بیشتر درباره موضوعات سیاسی گفتوگو میکردیم. در پاییز سال ۱۳۴۵ دکتر مصدق در ناحیه سقف دهان احساس برآمدگی میکنند و به همین دلیل دکتر طباطبایی نا, ...ادامه مطلب
صدای میانه به نقل از فارس: محمدجواد ظریف وزیر خارجه کشورمان در گفتوگو با «سالنامه اعتماد» از لحظهای میگوید که با رئیسجمهور آمریکا سینه به سینه شد.ظریف در پاسخ به سوال اعتماد در خصوص آن لحظه میگوید: در سازمان ملل هنگام برگزاری جلسات مجمع عمومی تدابیر امنیتی شدیدی رعایت میشود. راه ورودی تقریبا کمتر از یک متر و نیم وجود دارد که سران و وزرا از این ورودی تردد میکنند. پشت آن ورودی، هال بزرگی است که همه درآن حضور دارند و یک سوی این ورودی هم مجمع عمومی است. زمانی که سخنرانی آقای روحانی تمام شد من برای خارج شدن از سالن مهیا میشدم. دکتر روحانی پس از اتمام سخنرانی از همان درب پشتی خارج شده بودند و من خیال میکردم که ایشان با اتمام سخنرانی رفتهاند. پس از سخنرانی ایشان من چند دقیقهای نشستم چرا که در ملاحظات امنیتی که آمریکاییها دارند اسکورت من مجزا است و باید با اسکورت مجزایی از سالن خارج بشوم. مسئولیت اسکورت رئیسجمهور با وزارت خزانهداری یا سرویس مخفی که بخشی از خزانهداری است و اسکورت وزیر امور خارجه با وزارت امور خارجه امریکا است. به همین دلیل من نشستم تا رئیسجمهور خارج شوند اما آقای دکتر روحانی زمانی که از سالن خارج میشوند با رئیس جمهور ونزوئلا روبهرو میشوند و رئیسجمهور ونزوئلا ایشان را برای گفتوگویی به کناری برده بود. من با فاصله دو تا سه دقیقه که قصد خارج شدن از سالن مجمع را داشتم ناگهان دیدم که آقای کری و اوباما از همان ورودی وارد شدند. در واقع ما سینه به سینه هم شدیم.ظریف در ادامه توصیف لحظه رویارویی با رئیسجمهور آمریکا میگوید: آقای کری، ایشان را به من معرفی کردند و من هم با آقای اوباما دست دادم. نخستین چیزی که به من گفت این بود که امیدوارم این دست دادن و رویارویی برای شما در ایران دردسر نشود. من هم پاسخ دادم: به هیچ وجه. در آن مقطع من نباید اجازه میدادم که رئیس یک کشور خارجی گمان کند برای من با این حرکت در داخل کشور خودم مشکلاتی ایجاد خواهد شد. البته برخی حوادث بعدی در ایران نشان داد که ایشان درست میگفتند و من اشتباه میکردم.وزیر امور خارجه کشورمان ادامه میدهد: در آن چند دقیقه صحبت بسیار کوتاهی میان ما انجام گرفت و ایشان بر جدیت آمریکا در اجرای برجام تاکید کردند و من هم گفتم: امیدوارم همین طور باشد. البته همین گفتوگوی کوتاه باعث شد که آقای روحا, ...ادامه مطلب