چشم انتظار نشستهاند تا سمفونی آب و آتش تمام شود و بار دیگر در آغوش بگیرند عزیزی را که راهی آب کردند اما باید از دل آتش پیدایش کنند. داغ اشک بر چشمهایشان نشسته و سردی انتظار بر صدایشان خش انداخته...گله دارند از صدای فریادی که به گوش نرسید. به گزارش ایسنا، گم میشوی در نگاه مادری که چشم انتظار پسرش یخ زده از غم و در شعله های آتش چشمهای دختری که با گریه نام پدرش را فریاد میزند... نفس کم می آوری وقتی میگویند نفسهای عزیزمان در آتش تمام شد...میخواهی سهم هوایت را ببخشی که نفس شود، میخواهی امید شوی تا نگاهشان رنگ زندگی بگیرد... میخواهی دریا را به آغوششان بریزی... نوشدارو بعد از مرگ سهراب شصت ساله به نظر میرسد، دو عزیز در نفتکش داشته، پسرش حسین جهانی هل آباد، افسر دوم و عروسش ساغی فعال. گریه میکند و با هق هق میگوید: پسر من قهرمان ملت است. برای عروسم ناراحت هستم. گله دارد از عدم همکاری دولت چین، با گریه ادامه میدهد: دولت چین به ما ستم کرد، روز اول هیچ اقدامی نکرد؛ نوش دارو پس از مرگ سهراب آوردن به چه درد ما میخورد؟ چینیها دل بخواهی کار کردند. ژاپنیها با جدیت کار را دنبال میکنند. اگر این کشتی برای کشورهای دیگر بود چه بلایی به سر چینیها میآوردند؟ پدر افسر دوم نفتکش سانچی ادامه میدهد: حسین فرزند من نیست بلکه فرزند ۸۰ میلیون ایرانی است. متاسفانه این خبر بهخوبی رسانهای نشد , ...ادامه مطلب