هفته نامه همشهری جوان - سید میلاد ناظمی: «بنیانگذار دانشگاه تهران پدر من بود»، «پدر من اینشتین و خواهرش را برای دیدن سفره هفت سین دعوت کرد و برای او ساز زد»، «پدر من حق السکوت شاه برای ریاست مجلس را رد کرد تا به کاپیتولاسیون و کنسرسیوم اعتراض کند.» و... همه این ها و کلی خاطره عجیب دیگر حرف هایی است که ایرج حسابی در مورد پدرش بیان می کند. تقریبا تنها راوی این صحبت ها فرزند ارشد پروفسور است و آن ها را به قدری جذاب و با جزییات خاص تعریف می کند که هر کسی مخاطبش باشد، برای خود و همنسلانش تاسف می خورد که چرا دکتر حسابی را از نزدیک درک نکرده است. بعد از گذشت دکتر حسابی تا سال ها بازار ایرج حسابی و خاطراتی که از پدرش نقل می کرد، گرم بود اما در چند سال اخیر افرادی مانند ضبا موحد، رضا منصوری، محمدتقی توسلی و... که هر کدام در رشته خودشان شاخص به حساب می آیند، به شکل جدی نسبت به صحبت های ایرج حسابی واکنش نشان داده اند و برای خاطراتش از واژه هایی مانند بزرگنمایی و دروغ استفاده کرده اند. این صحبت ها باعث شد خیلی ها به ایرج حسابی به چشم دیگری نگاه کنند که تنها شناسه اش پسر دکتر حسابی بودن است. به همین خاطر سراغ ایرج حسابی رفتیم تا نظرش را نسبت به این شایعات بشنویم. فکر می کنم مدت هاست هیچ اثری از شما و خاطراتتان از پروفسور حسابی در تلویزیون نیست، درست است؟ بله، آخرین بار, ...ادامه مطلب
صدای میانه به نقل از موسیقی ما: سالها است که حرفهای زیادی برای گفتن دارد ولی کمتر حاضر به گفتوگو و مصاحبه میشد و همین باعث شده خیلیها از او به عنوان مخزن اسرار حبیب در همه این سالها یاد کنند. «محمد محبیان» پسر «حبیب» که مدتی است وارد ایران شده و حضور پرخبرش در مراسم هفتمین روز درگذشت «حبیب» باعث شد بسیاری از رسانهها نسبت به حضورش در ایران واکنش نشان دهند. اما محمد در سکوت کامل و در کنار مادرش روزهای سخت و دردناکی را گذراند تا با رد شدن از ده روز نخست پرواز ابدی پدرش، حالا حرفهایش کلید پرسشهای زیادی باشد. بخشی از گفتگو با فرزند حبیب محبیان در ادامه می آید:* رابطه ما رابطه پدر و پسری بود. پدر و پسر بودیم دیگر. رفیق بودیم، دوست بودیم و همکار بودیم. حبیب دوست داشت من را مسخره کند و ادای من را در بیاورد. خیلی بامزه و شوخ بود و شوخی زیادی میکرد. پدر خوبی بود، انسان خوبی بود، پاک بود. * محل تولد حبیب در شمیران تهران بود. تاریخ تولدش هم سال 47 میلادی است که میشود 1326 شمسی. این تولد واقعیاش است. همهجا تولدش را اشتباه میگفتند ولی حبیب با این مشکلی نداشت. میخندید و میگفت من را جوانتر کردهاند.* من 4 صبح بیدار شدم و به تلفنم نگاه کردم و خواستم ببینم ساعت چند است. دیدم 4 صبح است و 4 مسیج تسلیت دارم. از آنجا میدانستم که یک اتفاقی افتاده است. به اینترنت سر زدم و از آنجا متوجه مرگ پدرم شدم.* پدرم آگاه بود و همیشه اسم خدا روی زبانش بود و آگاهانه خدا را میپرستید.* این اسم را مادرم انتخاب کرد و آن را دوست داشت. آن موقع فرهاد هم آهنگ «محمد» را خوانده بود و مادرم آن را خیلی دوست داشت و اسم من را «محمد» گذاشتند.* چند بار به ایران آمدم و میدیدمش، اما ایران ماندن آسان نبود. بعد من تصمیم گرفتم بروم و آمریکا بمانم؛ پاسپورت ایرانیام هم دیگر باطل شده بود. 5 سال بود که پدر و مادرم را ندیده بودم و قرار شد همین یکی دو هفته دیگر همدیگر را در ترکیه ببینیم. من سوغاتیهایم را گرفته بودم و آنها هم سوغاتیهایشان را گرفته بودند و قرار بود در استانبول همدیگر را ببینیم که این اتفاق افتاد.* یک چیز دیگر دوست دارم بگویم که به اول برمیگردد که پرسیدید چگونه این خبر را فهمیدید. وقتی این اتفاق افتاد، انگار یک وزنهای را از روی من برداشتند. یعنی همزمان که داغون شده بودم، انگار یک آرامش, ...ادامه مطلب
نسبت این جوان 23 ساله سعودی با خانواده سلطنتی عربستان در هاله ای از ابهام است اما گفته می شود او از طرف مادری با خانواده سلطنتی عربستان خویشاوند است. در هفته های گذشته انتشار تصاویری از جولان اتومبیل های لوکس در خیابان های لندن بازتاب گسترده ای در رسانه های انگلیس داشته است به ویژه آنکه بسیاری از رسانه ها کنجکاو کشف این مساله بودند که اتومبیل های طلایی که در لندن جولان می دهند برای کدام ثروتمند عرب است.به گزارش صدای میانه به نقل از عصر ایران؛ روزنامه "دیلی میل " انگلیس پرده از این راز برداشته است و با صاحب خودروهای طلایی لوکس لندن مصاحبه کرده است.اما این مصاحبه با شرایط خاص انجام شده است و آقازاده ثروتمند که اتومبیل های طلایی لندن متعلق به اوست برای خبرنگار دیلی میل شرط و شروط گذاشته است. یکی از شرط های او : " نپرسیدن درباره ارتباط او و خانواده اش با خانواده سلطنتی عربستان " بوده است و دیگر شرط او تنها گرفتن یک عکس و فیلمبرداری 5 دقیقه ای از او و خودروهای لوکسش بوده است.با قبول این شروط، " عبدالله بن ترکی" جوان 23 ساله سعودی راضی به انجام مصاحبه با دیلی میل شده است. در ادامه مهم ترین نکته های مصاحبه این رسانه انگلیسی با جوان سعودی صاحب 7 اتومبیل طلایی در لندن می آید:- عبدالله بن ترکی تنها علاقه مند به داشتن خودروهای طلایی است. او همه 7 خودروی طلایی خود را از خاورمیانه سفارش داده است و 4 خودرو از 7 خودروی طلایی او در لندن است.- این جوان سعودی از خود هیچ چیزی ندارد بلکه همه هزینه های او را پدرش تقبل می کند. خود او به دیلی میل گفته است پدرش هر چه که می خواهد برایش می خرد . البته عبدالله به دیلی میل گفته است به زودی می خواهد کسب و کار مستقل خود را راه بیندازد.- عبدالله 7 خودروی طلایی دارد که چهار خودرو از کلکسیون خودروهای طلایی او در لندن است. خودروهای او عبارتند از : "آونداتور" به ارزش 350 هزار پوند (هر پوند معادل 5 هزار تومان است) " مرسدس ای ام جی اوف رودر" به ارزش 370 هزار پوند ، "رولز فانتوم کوپه " به ارزش 350 هزار پوند ، " بنتلی فلایینگ اسپور" به ارزش 220 هزار پوند و " لامبورگینی هوراکان" به ارزش 180 هزار پوند است.- این جوان سعودی خانه ای مجلل در محله اعیان نشین " مِی فیر" لندن دارد که 4 ماه گذشته را در آنجا گذرانده است.- عبدالله به دادن انعام های رقم بالا عادت دا, ...ادامه مطلب