تهمت و تخریب از نوع ستمشاهی /حجت الاسلام اباذری

ساخت وبلاگ

 در مقاطع گوناگون تاریخی با توجه به اوضاع وشرایط هر دوره ، چون مردم به یک سری مسائل خاص حساس  بودند ، حکومت های سلطنتی  نیز از این فرصت ها استفاده می کردند و برای این که مخالفان خود را  از صحنه خارج ومنزوی کنند آنان را به این سوژه های خاص متهم می ساختند و زود هم نتیجه می گرفتند. البته در این میان دست های پیدا و پنهان اجانب و دشمنان ملک وملت هم کم وبیش مشاهده می شد.

مثلا در عصر حکومت صفوی ها چون مدتی  دولت ایران با دولت عثمانی ها  در حال جنگ بود ، لذا هر کسی را می خواستند  براندازند یا  بردارند ، می گفتند فلانی  « سنی » شده است، یا دست کم می گفتند: فلانی جاسوس دولت عثمانی ها است و همین مقدار در سر به نیست کردن او کفایت می کرد ونیازی به هیچ دلیل وسند ومدرک ومحکمه ای نداشت.

 در دوره قاجار چون موضوع « بابی و بهایی گری » پیش آمد  و مسئله روز مردم شد ، ناصرالدین شاه از این سوژه بهره برداری مناسب کرد و مخالفان خود را بابی نامید ؛ حتی عالم مبارز سید جمال الدین اسد آبادی و شاگردش میرزا رضا کرمانی را هم با همین اتهام دروغ  تا حدودی  توانست مهار کند؛ این ترفند به قدری کار ساز شد حتی  امروز هم کسانی در میان علما ومحققان حضور دارند که تحت تاثیر همان شایعات می باشند و سید جمال را بابی می دانند.

علاوه معروف است که در باره امیر کبیر هم نخست کفر والحاد وی را شایع کردند بعد مجوز قتلش را از ناصرالدین شاه گرفتند چنان که در انقلاب مشروطه  تعداد زیادی از علما وغیر علما را به اتهام این که  ضد مشروطه هستند به جوخه اعدام سپردند و ازمیدان خارج کردند.

در انقلاب 1920عراق که مردم این کشور ایادی و قوای اشغالگر انگلیس را از کشور خود بیرون کردند و نسبت به آنها نهایت انزجار و تنفر داشتند ؛ فلذا هر کسی را می خواستند بکوبند ؛ می گفتند وی عامل انگلیسی هاست. فقیه مجاهد  شیخ عبدالکریم زنجانی  معروف به « امام زنجانی » که فعالیت های تقریبی وی  از مصر و اردن ، فلسطین ، لبنان  ، سوریه و ایران فراتر رفته  و مورد احترام همه علمای شیعه و سنی جهان اسلام بود، با همین شیطنت او را  منزوی کردند به طوری که وقتی یک سفری به ایران آمد ، بعضی علمای برجسته در قم جرات نکردند به استقبالش بروند.

در دوره پهلوی  سوژه های « توده ای و کمونیستی » بیشتر در بورس بود چقدر انسان های شریف و بزرگ با این اتهام از مردم گرفته شدند! همین که می گفتند : فلانی توده ای است در دستگیری ، زندان و اعدامش کافی بود ؛ اگر هم اعدام نمی کردند ، حرمت و حیثیتش در میان مردم حسابی  خدشه دار می شد.

در شرح حال فقیه مبارز مرحوم آیت الله شیخ حسین لنکرانی می خوانیم ، وقتی او در دوره چهاردهم مجلس شورای ملی  از حوزه اردبیل ، آستارا ، نمین و اجارود ، کاندیدای مجلس شد ؛ مرحوم آیت الله  سید یونس اردبیلی از مجتهدان برجسته حوزه مشهد هم طی بیانیه ای  از وی حمایت کرد؛ در این هنگام سردمداران حزب توده  شاخه اردبیل نیز بنا به مصلحت حزبی و گروهی خود  از کاندیدا توری وی حمایت کردند و این را ضمن بیانیه ای اعلام نمودند.

از سوی دیگر چون این عالم مبارز مخالف سرسخت و رقیب جدی سید ضیاء طباطبایی ، عامل انگلیسی ها در ایران بود و او هم به عنوان رقیب توده ای ها از شهر یزد کاندید شده بود ؛ همه این عوامل سبب شد ایادی رژیم شاه و سفارت انگلیس دست شیطنت به هم دادند و در میان مردم شایع کرند که شیخ حسین لنکرانی عامل حزب توده  و کمونسیت ها است و خودش هم مرام کمونیستی دارد و چه دلیلی بالاتر از این که حزب توده رسما از وی حمایت می کند!

او اگر چه در این دوره رای آورد و به مجلس راه یافت اما شایعات کار خود را کرد و به وجهه سیاسی و اجتماعی او خدشه جدی وارد ساخت حتی شخصیت های بزرگی مانند آیت الله مطهری هم تحت تاثیر این شایعات واقع شدند. تا این که بعد از نزدیک به بیست سال ، وقتی درقیام 15 خرداد 1342 با هم دستگیر ودر یک سلول زندانی شدند  تازه واقعیت ماجرا برای آقای مطهری آشکار شد و او بعد از آزادی از زندان گفته بود:

« یکی از برکات این زندان این بود که ما آقای حاج شیخ حسین لنکرانی را شناختیم ، اول فکر می کردیم او آدمی بی دین و کمونیست است ...  ولی در زندان متوجه شدیم که او خیلی انسان متعبد ، متدین و فهمیده ای است.» ( تاریخ معاصر ایران ، ش 21و22 ، ص 109)

متاسفانه این روند ناپسند کم وبیش در نظام جمهوری اسلامی هم  به چشم می خورد و برای دلسوزان به یک درد بی درمان  تبدیل شده است. اولین بار دردهه شصت  گروه های منافقین ، فرقانی ها و بنی صدری ها به این اتهام زنی ها دامن زدند، از این که شعار انقلاب ، حمایت از قشر مستضعفین بود ؛ اینها برای این که روحانیت انقلابی و بنیانگذار مانند : بهشتی ، خامنه ای و هاشمی را از صحنه خارج کنند انگ سرمایه داری ، فئودالیسم  و اشرافی گری به آنها می زدند.

انقلابی ها هم که به دو گروه چپی و راستی تقسیم شده بودند؛ رقبا و مخالفان خود را به « ضد ولایت فقیه» یا « مروجان اسلام آمریکایی» یا « عدم التزام به ولایت فقیه » متهم می ساختند.این روند نامیمون همچنان ادامه پیدا کرد و در دهه هشتاد  و نود به اوج خود رسید؛  سال 94 در انتخابات مجلس خبرگان رهبری که فهرستی  با سر لیستی آیت الله هاشمی رفسنجانی تهیه شده بود از سوی برخی محافل  افراطی « لیست انگلیسی» نام گرفت البته این ترفند با هوشیاری مردم نتیجه عکس داد و همه افراد این لیست رای آورند و کاندیداهای تهمت زنندگان نتوانستند به خبرگان راه یابند.

در انتخابات دوره دوازدهم ریاست جمهوری 29 خرداد 1396 این اتهامات  و دروغ پردازی ها جهت تخریب رقیب  از سوی هر دو طرف و در ابعاد گوناگون ادامه پیدا کرد البته اصولگرایان در این وادی انصافا رکورد 4 دهه را شکستند و در عرصه تهمت زنی و تخریب چیزی کم نگذاشتند ؛ می گفتند اگر روحانی رای بیاورد همجنس بازی را در مدارس برای  دانش آموزان ابتدایی  رواج خواهد داد!  قسم جلاله خوردند و گفتند که دولتمردان به آمریکا و اسرائیل تعهد دادند که سردار قاسم سلیمانی را کت بسته تحویل آنها بدهند! در شبکه های مجازی شایع می کردند که  مریم رجوی و منافقین هم از کاندیداتوری حسن روحانی حمایت کرده اند! در روز رای گیری  کلیبی از فرح پهلوی هنگام رای دادن مربوط به چند سال پیش را از آرشیوها بیرون آوردند و در فضای مجازی منتشر کردند و گفتند ببینید فرح دیبا هم به روحانی رای می دهد ! گفتند تمام ضد انقلاب ها و سلطنت طلب ها در خارج صف کشیدند و دارند به روحانی رای می دهند یا تقابل 4درصد با 96 درصد درست کردند در حالی که همه اینها دروغ بود.

 در مقابل ، رقبای اینها  هم به جای صبر و تحمل و خویشتن داری  مقابله به مثل  کردند؛ گفتند : اگر اینها رای بیاورند خیابان ها را دیوار کشی خواهند کرد ! حتی دریک اقدام ناپسند دیگر جای شهید را با جلاد عوضی گرفتند که مورد خطاب ویژه رهبری واقع شدند.

چنان که بعد از انتخابات نیز این وضع همچنان ادامه دارد ، گویا بعضی از مخالفان  رئیس جمهوردست بردار نیستند  مترصد نشستند و منتظرند تا او یک حرفی بزند یا در موردی سکوت کند ، آنها فوری این را سوژه قرار داده  و مانوربدهند حتی اگر این سوژه درباره مشروعیت رای و بیعت مردم و یا حمله موشکی به اردوگاه داعشی ها یا مسئله ملی 22 بهمن و روز جهانی قدس باشد!

آنهایی که در روز قدس امسال علیه رئیس جمهور منتخب و معاونش شعار دادند ، شعبان بی مخ هایی هستند که آلت فعل دشمنان این ملت  قرار گرفتند تا شبیه کودتای28 مرداد سال 1332 را در این کشور رقم بزنند و به اهداف نامبارک خود دست یابند. آن روز با اختلاف انداختن میان کاشانی و مصدق به این خیانت دست زدند ، امروز با تنشِ ساختگی میان رهبری و روحانی می خواهد این خیانت را تکرار کنند.

 

این گونه شیطنت ها  از سوی ایادی  رژیم های  شاهنشاهی  چندان جای تاسف و شگفتی نداشت چرا که اصلا ساختار حکومتی و ماهیت و هویت آنها با این امور عجین شده بود؛ اما با کمال تعجب انسان می بیند همان مسائل شرم آور در نظام جمهوری اسلامی ایران که با خون هزاران شهید آبیاری شده است ؛ هراز چند گاهی تکرار و تقلید می شود ؛ آن هم از سوی کسانی که شعار های ارزشی  و ادعا های آنچنانی را با خود به یدک می کشند.

بکار گیری شیوه های سلطنتی ، غیر اخلاقی و ضد دینی دراین  نظام مقدس که از اسلام ناب شکل گرفته و به دست یک فقیه کم نظیرمثل امام خمینی و شخصیت هایی مانند : بهشتی ، مطهری بنیانگذاری شده است خیانت بزرگ و نابخشودنی است ، علاوه تجربه نشان داده است اگرچه این ترفند ها وشیطنت ها در رژیم های شاهنشاهی وهمچنین در دهه اول انقلاب جواب می داد ، اما امروز مردم دیگر هوشیار وبیدار شدند ، دروغ پردازی ها و ریا کاری ها و مردم فریبی ها را زود تشخیص می دهند.

اگر سردمداران این شیوه های ناپسند سر جای خود ننشینند و در رفتار و کردار و گفتار خود تجدید نظر نکنند بیقین در آینده نه چندان دور خود منزوی شده و از صحنه سیاسی کشور بر چیده خواهند شد ، انقلاب اسلامی ایران به منزله اقیانوس زلال و پاکی است که هیچ گونه نا پاکی ها و نا خالصی را در خود بر نمی تابد و مانند اجساد مرده و لاشه نجس  آنها را با شتاب و موج توفنده از خود دفع کرده و به کناری پرت می کند. این واقعیت و حقیقت را بارها به چشم بصیرت مشاهده کردیم.

منبع : پایگاه خبری جماران ، 9/4/1396

میانه ...
ما را در سایت میانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : استخدام کار miane بازدید : 136 تاريخ : جمعه 9 تير 1396 ساعت: 15:37