جدایی از دولت روحانی نه، محدودیت آری!

ساخت وبلاگ

مثلث آنلاین: برخی تحلیلگران سیاسی، اسحاق جهانگیری و نسبتش با دولت دوازدهم را به مثابه نسبت جریان اصلاحات با دولت دوازدهم تعریف می‌کنند‌. آنها معتقدند همان‌طور که روحانی در دولت دومش از اختیارات جهانگیری کاست، رابطه‌اش را نیز با اصلاح‌طلبان کمتر کرد.

مهدی فضائلی می‌گوید: «گرچه روحانی و اطرافیان تمایل داشتند اختیارات جهانگیری کمتر شود اما مایل نیستند او از دولت خارج شود چرا که این اتفاق پیامد خوبی برای دولت ندارد.» این تحلیلگر مسائل سیاسی معتقد است که اصلاح‌طلبان امروز در حال رصد فضای سیاسی کشور هستند، اگر به نفع‌شان باشد کنار روحانی بایستند، می‌ایستند، اگر احساس کنند از ایستادن کنار روحانی ‌زیان می‌کنند، از آقای روحانی هم عبور می‌کنند، در این صورت جهانگیری نیز از دولت خارج می‌شود.


به نظر شما چه اتفاقی افتاد که آقای روحانی در دولت دوم خود تصمیم گرفت‌ اختیارات آقای جهانگیری را نسبت به دولت اول کم کند یا کمتر از توان مدیریتی او در عرصه اجرایی بهره گیرد. برخی می‌گویند آقای جهانگیری باید در دولت تا آخر بماند و اگر می‌خواهد‌ برای انتخابات ریاست‌جمهوری سال 1400 بیاید بهتر است از جایگاه معاون اول رئیس‌جمهور با اشراف کامل بر آمار و ارقام به این عرصه ورود کند، عده‌ای هم می‌گویند خیر چون افق روشنی از فعالیت اقتصادی دولت نیست و آقای جهانگیری هم الان فرمانده ستاد اقتصاد مقاومتی است، اگر بماند باید خودش جوابگوی عملکرد اقتصادی دولت باشد، پس بهتر است الان بیرون بیاید تا بگوید «زاویه‌اش نسبت به رویکرد اقتصادی دولت مشخص است و در 1400 از یک موضع منتقد وضع موجود وارد عرصه انتخابات شود»، به نظر شما آقای جهانگیری به کدام توصیه‌ عمل خواهد کرد؟
 

 من فکر می‌کنم شرایط آقای روحانی برای دور دوم ریاست‌جمهوری در مقطع انتخابات و بعد از آن خیلی ‌متفاوت بود چون در ایام انتخابات خیلی ساختارشکنانه در دوران رقابت‌های انتخاباتی ظاهر شد. این رویکرد او خیلی غیرمنتظره بود حتی تندروها و افراطی‌های جریان اصلاحات که خارج از کشور هستند، از رفتار و مواضع آقای روحانی شگفت‌زده شده بودند ولی به هر دلیلی او بعد از انتخابات مشی دیگری انتخاب کرد و در پیش گرفت که با رویکرد جریان اصلاحات یک زاویه قابل توجهی داشت، به عبارتی جریان اصلاحات خیلی با مواضع آقای روحانی در دوران انتخابات همگرا و همسو بود اما آقای روحانی بعد از انتخابات این مشی را تغییر داد و فاصله و زاویه قابل توجهی را با جریان اصلاحات پیدا کرد. به همین میزان زاویه‌ای که با جریان اصلاحات پیدا کرد طبیعتا دخالت جدی‌ترین نماینده جریان اصلاحات در تصمیم‌گیری‌ها و تصمیم‌سازی‌های کلان دولت که آقای جهانگیری باشد مورد تجدیدنظر قرار گرفت.

آقای جهانگیری مایل بود در ترکیب دولت دوازدهم به لحاظ اختیارات دستش بازتر باشد اما این اتفاق نیفتاد و منجر شد به اینکه یک زاویه‌ای پیدا شود، حتی بحث جدا‌شدن آقای جهانگیری از دولت در همان ایام بعد از انتخابات یعنی در مقطعی که آقای روحانی مشغول چینش کابینه دولت دوازدهم بر سر زبان‌ها افتاد و زمزمه‌هایش شنیده شد که بعد در نهایت با رایزنی‌هایی آقای جهانگیری در دولت ماند اما کاملا مشخص است که او شرایطش با شرایط دولت یازدهم متفاوت است. امروز هم این مساله و هم ناکارآمدی‌هایی که دولت آقای روحانی به‌ویژه در حوزه اقتصادی دارد، باعث شده که جریان اصلاحات با یک سئوال خیلی جدی مواجه باشد، شاید لازم است تصمیم بگیرد و تکلیف خودش را با دولت آقای روحانی روشن کند.

این تصمیم، تصمیم راحتی نیست. به هر حال جریان اصلاحات در انتخابات ریاست‌جمهوری سال‌های 92 و 96 به‌خصوص در دوره دوازدهم نقش بسیار قابل توجهی را در رای‌آوری آقای روحانی داشت و امروز اگر بخواهد بگوید این دولت ناکارآمد است، باید پاسخ این سئوال را بدهد که چرا افکارعمومی را برای رای‌دادن به یک نامزد ناکارآمد گسیل کرد، کسی که امروز یک دولت ناکارآمد را دارد تصدی می‌کند‌. به‌خصوص اینکه این ناکارآمدی در دولت یازدهم آشکار شده بود و مساله‌ای نبود که بگوییم دولت یازدهم کارآمدی داشت و یک‌مرتبه دولت دوازدهم ناکارآمد شد. خیر دولت یازدهم نیز ناکارآمد بود و دولت دوازدهم ادامه ناکارآمدی دولت یازدهم در عرصه‌های مختلف است. این سوال راحتی نیست که جریان اصلاحات بتواند راحت شانه از زیربار پاسخگویی آن خالی کند و بتواند یک پاسخ راحتی بدهد بنابراین عملکرد دولت آقای روحانی چه بخواهند و چه نخواهند در کارنامه جریان اصلاحات گذاشته خواهد شد.

حالا اینکه فاصله به چه حدی برسد؟ این مساله‌ای است که اصلاح‌طلبان به صورت آشکار در جلسات داخلی‌شان مطرح می‌کنند. موضوع پنهانی هم نیست چون به رسانه‌هایشان نیز کشیده شده است. البته به هر حال شاید زمان عملیاتی‌کردن این نگاه نرسیده باشد ولی به نظر من خیلی هم دور از ذهن نیست که این اتفاق بیفتد و جریان اصلاحات یک زاویه آشکار‌تری را از دولت آقای روحانی بخواهد بگیرد که در آن صورت طبیعتا آقای جهانگیری هم به نظر من از دولت آقای روحانی جدا خواهد شد.


خیلی‌ها می‌گویند اطرافیان آقای روحانی نیز تمایل دارند از جریان اصلاحات فاصله بگیرند، حتی آمدن آقای واعظی به ریاست دفتر رئیس‌جمهور چنین پیامی‌ داشت چون خیلی از هماهنگی‌های درون دولت را که وظیفه معاون اول است دیگر آقای واعظی انجام می‌دهد، در واقع از رفتار اطرافیان آقای روحانی این‌طور نتیجه‌گیری می‌توان کرد که آنها به نوعی تمایل دارند آقای جهانگیری را به درب خروجی دولت هدایت کنند، آیا شما نیز چنین تصوری دارید که فارغ از خود آقای روحانی، اطرافیان او نیز چنین نگاهی را دنبال می‌کنند؟

واژه اطرافیان خیلی مبهم است که منظور کیست.

به‌طور مشخص حزب اعتدال و توسعه.

من فکر نمی‌کنم آنها خیلی الان مایل باشند که آقای جهانگیری از دولت جدا شود اما مایل هستند اختیارات او محدود شود که این کار شده ولی اینکه بخواهند کاری کنند که آقای جهانگیری از دولت برود، فکر نمی‌کنم برای دولت خیلی اتفاق خوبی باشد بنابراین بعید است چنین هدفگذاری‌ای داشته باشند. برای آنها همین که اختیارات آقای جهانگیری را محدود کردند کافی است ولی اینکه آقای جهانگیری را بخواهند بدرقه و از دولت خارج کنند، این کار را انجام نمی‌دهند چون این اتفاق خوبی برای آقای روحانی نیست. فکر نمی‌کنم آقای روحانی چنین تصمیمی ‌را داشته باشد، اگر چنین تصمیمی ‌داشت، در همان مقطع چینش کابینه که آقای جهانگیری می‌خواست جدا شود آقای روحانی اجازه می‌داد این اتفاق بیفتد اما در آن زمان تلاش شد که چنین اتفاقی نیفتد.

خود آقای جهانگیری را چطور شخصیتی می‌بینید، برخی افراد این‌طور هستند که برای خودشان سعی می‌کنند ظرفیت‌سازی کنند، برخی نیز دستورالعملی کار می‌کنند یعنی منتظرند ببینند مسئول مافوق چه می‌گوید، بر همان اساس اقدام کنند اما تا زمانی که مافوق نخواهد در اتاق‌شان می‌مانند و منتظر اتمام ساعت کاری می‌شوند تا به خانه بروند‌. آقای جهانگیری چطور شخصیتی است؟

 تلفیقی از این دو، آقای جهانگیری بالاخره شخصیتی مستقل‌ برای تصمیم‌گیری دارد اما از آن طرف شخصیتی است که کار تشکیلات کرده، بنابراین از تصمیمات راهبردی تشکیلات تبعیت می‌کند. به ویژه آنکه خودش نیز در اتخاذ آن تصمیمات دخالت داشته باشد، ولی اینکه بگوییم او یک سربازی است که برایش تصمیم گرفته می‌شود، خیر، من این حالت را قبول ندارم.

اگر بخواهد همین سیر ادامه پیدا کند، در مدیریت حوزه اقتصادی دولت، آقای نهاوندیان نقش بیشتری ایفا کند و در حوزه هماهنگی‌های درون کابینه‌ای آقای واعظی اختیارات بیشتری داشته باشد، آن وقت جایگاه آقای جهانگیری در کسوت معاون اول رئیس‌جمهور به یک جایگاه نمادین و بدون هیچ اختیاراتی تبدیل شود، آیا آقای جهانگیری کسی است که چنین وضعیتی را بپذیرد؟

خیر، عرض کردم احتمال جدا شدن او وجود دارد و یکی از اتفاقاتی که می‌تواند منجر به این اتفاق شود، آن است که او احساس کند واقعا هیچ نقشی در دولت دوازدهم ندارد و صرفا باید پاسخگو باشد. بعید می‌دانم آقای جهانگیری چنین شرایطی را خیلی تحمل کند.

به نظر شما حزب کارگزاران چه رویکردی دنبال می‌کند؟ اخیرا چهره‌هایی از کارگزاران گفتند کار درستی نیست که اختلافات بین رئیس‌جمهور و معاون اول بزرگنمایی شود، آنها خیلی تلاش دارند که آقای جهانگیری در داخل کابینه بماند، از طرفی بعضی چنین نگاهی ‌ندارند و می‌گویند آقای جهانگیری باید از کابینه خارج شود، نفع اصلاح‌طلبان در چیست؟ اینکه آقای جهانگیری در دولت بماند یا آنکه از کابینه خارج شود؟

  این مخصوص کارگزاران نیست. الان کل جریان اصلاح‌طلب با این پرسش مواجه است و این به استراتژی جریان اصلاحات در مقابل دولت دوازدهم بر‌می‌گردد که بخواهد چه موضعی را بگیرد‌. جریان اصلاحات به صورت رسمی هنوز تصمیمی ‌نگرفته که سهم خودش را از دولت آقای روحانی جدا کند و به‌عنوان یک منتقد تمام عیار در مقابل دولت آقای روحانی بایستد؛ فعلا دارد کجدار و مریز عمل می‌کند، یعنی از یک طرف همچنان دولت آقای روحانی را تایید می‌کند و از یک جهت یک‌جاهایی سعی می‌کند چهره انتقادی نسبت به تصمیمات و کارآمدی آقای روحانی داشته باشد. اگر شرایط به سمتی برود که این ناکارآمدی‌ها بیشتر شود و جریان اصلاحات به این ارزیابی برسد که دیگر از عهده همراهی و حمایت برنمی‌آید، فکر می‌کنم آنها سهم خودشان را از دولت آقای روحانی جدا می‌کنند، جریان اصلاحات به تجربه ثابت کرده و نشان داده که یک جریانی با موضع ثابت و پایدار نسبت به حمایت‌هایش نیست، یعنی نو‌سانات موضعگیری‌های جریان اصلاحات در طول دوران حیاتش زیاد بوده است، یادمان نرفته که نسبت به آقای هاشمی چه رفتاری داشتند یا نسبت به سیاست‌های اقتصادی، سیاست خارجی و سیاست‌های فرهنگی کشور چه مواضعی اتخاذ کردند، در همه اینها یک افراط و تفریط‌های عجیب و غریبی وجود داشت که هیچ کدام‌شان ثبات نداشت. بنابراین در این مقطع هم چون به اصطلاح آینده را ارزیابی می‌کنند تا ببینند چه رویکردی به نفع‌شان خواهد بود، هرچه به نفع‌شان باشد، همان را عمل می‌کنند. اگر به نفع‌شان باشد کنار آقای روحانی بایستند، می‌ایستند، اگر احساس کنند از ایستادن کنار روحانی دارند زیان می‌کنند، از آقای روحانی هم عبور می‌کنند، یعنی چنین استعدادی به‌طور جدی در جریان اصلاحات وجود دارد.

آیا آقای جهانگیری نماد جریان اصلاحات در داخل دولت آقای روحانی است که بگوییم اگر او داخل دولت بماند یعنی جریان اصلاحات همچنان با آقای روحانی همراه است و اگر خارج شود، تلقی این باشد که جریان اصلاحات از آقای روحانی جدا شده است؟

 نماد کاملی نیست ولی ‌الان مهمترین نماد جریان اصلاحات است‌، یعنی ماندن و رفتنش از دولت معنی دارد.

میانه ...
ما را در سایت میانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : استخدام کار miane بازدید : 254 تاريخ : پنجشنبه 30 آذر 1396 ساعت: 2:33