لابی گران مجلس طی چهل سال چه کسانی بودند؟

ساخت وبلاگ

 : مرد لابي‌هاي مجلس دهم کيست؟ 

خبرآنلاين/ رابطه نزديک نظام پارلماني با نظام حزبي، تنها متوقف به ايام انتخابات نيست، بلکه اين رابطه آنگاه اهميتي مضاعف مي‌يابد که نوبت به بازي لابيست‌ها در ساماندهي آراي پارلماني مي‌رسد.

در ساختار سياسي ايران هرچند نظام حزبي قدرتمندي وجود ندارد و در نبود احزاب قدرتمند و فراگير، فعاليت لابي‌گرهاي سياسي در مجلس نيز شفاف نيست، ولي اين به معناي نبود لابي‌هاي جناحي در ساختمان بهارستان نيست. در ادوار مختلف مجلس شاهد حضور چهره‌هايي در پارلمان بوده ايم که مي‌توان آنها را چهره شناخته شده لابي‌گري پارلماني در کشورمان به شمار آورد. همان‌ها که نقش رابط ميان مجلس و گروه‌هاي پيدا و پنهان در سپهر سياست را برعهده داشته و نوعي واسطه‌گري تشکيلاتي را نمايندگي مي‌کنند.

لابيست‌هاي نهضت آزادي رودر روي ناطق، روحاني و هاشمي

«لابي‌گري پارلماني» از همان آغاز تشکيل مجلس شوراي اسلامي شکل گرفت. هرچند در دوره نخست مجلس، به دليل عدم وجود مرزبندي‌هاي دقيق سياسي کمي طول کشيد تا معاني راست و چپ قوام يابد، اما حتي در همين مجلس نيز نمايندگان شاخصي در مجلس وجود داشتند که رابط پارلمان و گروه‌هاي سياسي محسوب مي‌شدند. هرچند در اين دوره، موضوعات مهمي چون آغاز جنگ هشت ساله، بحران ترور مسئولان عالي کشور و راي عدم کفايت به رئيس جمهور وقت، عملا جايي براي لابي‌گري‌هاي معمول در حوزه پارلمان باقي نگذاشته بود، با اين همه حضور تقريبي همه جريانات سياسي در مجلس، فرصتي براي چهره‌هاي نزديک به هر جريان فراهم آورده بود تا با ديگر نمايندگان لابي کرده و اهداف سياسي جريان سياسي خاص خود را دنبال کنند.

از ميان چهره‌هاي برجسته حاضر در مجلس اول، مي‌توان از علي اکبر‌هاشمي رفسنجاني، حسن روحاني و علي اکبر ناطق نوري به عنوان مهمترين نمايندگان نزديک به حزب جمهوري اسلامي ياد کرد. حزبي که با حضور در «ائتلاف بزرگ» انتخابات مجلس اول، اکثريت کرسي‌هاي اين دوره را در اختيار داشت. از ديگر سو چهره‌هايي چون يدالله سحابي، مهدي بازرگان و ابراهيم يزدي نيز بودند که لابي‌گران طيف نزديک به نهضت آزادي به شمار آمده و رابط ميان گروه‌هاي بيرون مجلس و نمايندگان به شمار مي‌آمدند.

نقش پررنگ هاشمي در لابي هاي مجلس دوم

با حذف برخي جريانات و تقسيم‌بندي‌هاي جديد موسوم به چپ و راست در فضاي سياسي کشور، در مجلس دوم لابي‌گري‌هاي سياسي بيشتر معطوف به جناح‌بندي‌هاي درون جريان انقلابي بود. در همين راستا افزون بر نقش پررنگ‌هاشمي رفسنجاني در لابي‌گري‌هاي پارلماني، از مهدي کروبي و محمد يزدي به عنوان نواب رئيس نيز مي‌توان به عنوان لابيست‌هاي مشهور مجلس دوم نام برد.

چپ‌هاي مجلس سوم جريان لابي مجلس را در دست گرفتند

اين لابي‌گري‌ها در مجلس سوم که در اختيار جريان چپ بود، متمايل به جريان خط امام شد و چهره‌هاي برجسته چپ سنتي چون مهدي کروبي در صدر لابيست‌هاي اين دوره قرار گرفتند، هرچند نمي‌توان از نقش نمايندگان ديگري چون ‌هاشمي رفسنجاني و حسن روحاني در اين دوره صرف‌نظر کرد.

وقتي معين و عبدالله نوري به جمع مردان پرنفوذ پارلمان اضافه شدند

حکايت لابي‌من‌هاي مجلس چهارم متفاوت از مجلس سوم بود. در اين مجلس با حذف تقريبا کامل جريان چپ، بار ديگر فرصت به لابي‌گرهاي راست‌گرايي چون حسن روحاني و محمدرضا باهنر رسيد. روحاني که حتي در دوره غلبه تفکرات چپ‌گرا بر مجلس، با تشکيل مجمع عقلا، نقش مهمي در بسيج نيروهاي سياسي در بيرون مجلس داشت، در اين دوره نيز رابط مجلس و گروه‌هاي سياسي به شمار مي‌رفت. همين وضعيت، در مجلس پنجم نيز تکرار شد، هرچند لابي‌گرهاي اين دوره، طيف تازه‌اي از محافظه‌کاران بودند که عمدتا نزديک به دولت سازندگي محسوب مي‌شدند. عبدالله نوري، علي اکبر ناطق نوري، مصطفي معين و فائزه ‌هاشمي در اين دوره مجلس نقش مهمي را در لابي ميان جريانات سياسي بيرون و درون مجلس عهده‌دار بودند.

لابي گري‌هاي حدادعادل در روزهاي انزواي اصولگرايان در مجلس

با به قدرت رسيدن اصلاح طلبان در مجلس ششم، اين بار چهره‌هايي چون محمدرضا خاتمي که برادر رئيس جمهور وقت بود، فرصت يافت تا به عنوان چهره برجسته جبهه مشارکت، جريان لابي‌گري پارلماني را در اختيار بگيرد. اگرچه مهدي کروبي و حداد عادل نيز رابطي ميان مجلس و طيف‌هاي ديگر سياسي بيرون مجلس بودند اما فراکسيون پرتعداد مشارکت در پارلمان دوره ششم، فرصتي را براي چهره‌هاي نزديک به اين حزب فراهم کرده بود تا فضاي پارلمان را مديريت کنند.

مجالسي با لابي گرهاي يکدست اصولگرا

با تحولات سياسي مربوط به پايان دوره ششم که به ردصلاحيت جمع زيادي از نمايندگان اصلاح طلب انجاميد، در اين دوره، نقش لابيست‌هاي راست‌گرا بار ديگر برجسته شد و اين بار جريان موسوم به آبادگران، در رايزني‌هاي پارلماني دست برتر را در اختيار داشتند. در اين دوره بود که گوشه‌نشينان مجلس ششم همچون غلامعلي حدادعادل و حميدرضا حاجي بابايي در کنار چهره‌هاي ديگري چون عليرضا زاکاني توانستند لابي‌من‌هاي برجسته پارلمان نام بگيرند. گرچه باز هم نمي‌توان از کنار نام محمدرضاباهنر در اين مجلس به سادگي عبور کرد. چهره‌هايي چون محمد خوش چهره و افروغ نيز در مقاطعي به خوبي نقش نماينده پرنفوذ در پارلمان را ايفا کردند.

در مجالس هشتم و نهم اما اگرچه همچنان اصولگرايان اکثريت پارلمان را در اختيار داشتند اما لابي‌گرهاي اصلي مجلس، نه حدادعادل يا حاجي بابايي بلکه چهره‌هايي تازه نفس‌تر چون علي لاريجاني بودند که به کمک محمدرضا باهنر و حسن ابوترابي‌فرد تلاش مي‌کردند در دوران پرتنش رياست جمهوري محمود احمدي نژاد همچنان موازنه سياسي در پارلمان را حفظ کنند.

به اين ترتيب ميراث لابي‌گري در نظام پارلماني ايران درحالي به نمايندگان دوره دهم رسيده که در اين دوره، نه خبري از ژنرال‌هاي تهراني اصولگرايان هست و نه نامي از چهره‌هاي برجسته اصلاح طلب. اصولگرايان سرشناس تهراني راي نياوردند و عمده بزرگان اصلاح طلب هم ردصلاحيت شدند.

همين امر وظيفه لابي‌گري پارلماني را به دوش چهره‌هايي چون محمدرضا عارف و علي لاريجاني گذاشته که اولي گفته مي‌شود چندان روحيه لابي‌گري ندارد و دومي نيز در جذب نظر برخي تندروهاي اصولگراي بيرون از مجلس دچار چالش است. هرچند هنوز مي‌توان لاريجاني را بزرگترين لابي‌گر مجلس دهم دانست که توانسته با ائتلافهاي هوشمندانه درون پارلماني، انسجامي به آراي پراکنده اصولگرايان در بهارستان دهد.

اگر مجلس دهمي‌ها بپذيرند که نياز به پارلمان در سايه دارند، آنگاه با کمي اغماض مي‌توان منتظر فعاليت بيشتر لابي‌گرهايي چون کاظم جلالي و غلامرضا تاجگردون بود اما اگر اين امر از سوي هر دو جناح ناديده گرفته شود، آن وقت لابي‌گري‌ها احتمالا معطوف به برخي گله‌گذاري‌هاي مطبوعاتي خواهد بود و بس.

میانه ...
ما را در سایت میانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : استخدام کار miane بازدید : 106 تاريخ : شنبه 19 تير 1395 ساعت: 3:49