حماسه مردم شهرستان میانه در هشتم محرم سال 1357

ساخت وبلاگ

حماسه هشتم محرم در شهرستان میانه
عبدالرحیم اباذری

هنوز چند روز از ماه محرم 1399نگذشته بود، تظاهرات و جنگ و گريزهاى خيابانى جوانان با ايمان میانه با كماندوهاى ارتش و مأموران شهربانى هرروز از اول صبح آغاز مى‏شد تا ظهر و از بعدازظهر هم تا پاسى از شب ادامه مى‏يافت به طورى كه ترس و وحشت سراپاى وجود مزدوران رژيم شاه را فرا گرفته و آنها را كاملاً خسته، فرسوده و مرعوب ساخته بود. روز جمعه هفتم محرم، دو روز بعد از مجروح شدن آقاى دکتر ناصر محمدى، گروهى از جوانان انقلابى و خشمگين جهت انتقام زخمى شدن برادر مجاهدشان به منزل يكى از عناصر اداره آگاهى كه نقش عمده‏اى در سركوب حركتهاى انقلابى اخير داشت، حمله ور شدند. او كه از چند روز پيش خانه‏اش را تخليه كرده و خانواده خود را به خارج از شهر برده بود، فورى ازراه رسيد و با شليك اسلحه كمرى آنها را از اطراف منزل خود متفرق ساخت.

ماموران ساواك نه در منزل آرامش لازم داشتند و نه در دفتر ومحل كار خود احساس امنيت مى‏نمودند بلكه بيشتر اوقات از سايه خود هم در هراس بودند. آنها در يك جمع‏بندى ناشيانه به اين نتيجه رسيده بودند كه محرك اصلى اين جوانان آيت‏اللّه‏ احمدى و حجت‏الاسلام و المسلمين حججى است لذا در تكاپوى دستگيرى آن دو برآمدند. علاوه چون جامعه روحانيت مبارز تهران روز تاسوعا و عاشورا را ايام اعتراض و راهپيمايى سرتاسرى اعلام كرده بود و روحانيت ميانه نيز با دعوت از مردم و روستائيان اطراف به اين درخواست لبيك گفته بود، لذا ترس و اضطراب در وجود سردمداران رژيم شاه دو چندان شده بود.

از سوى ديگر، دولت نظامى ارتشبد ازهارى نيز براى اينكه مردم را از شركت در راهپيمايى تاسوعا و عاشورا منصرف سازد حكم دستگيرى روحانيون مبارز را به اكثر شهرستانها ابلاغ داشته بود. لذا به منظور اجراى اين دستور، ساعت 8 بعدازظهر روز جمعه 17/9/1357 برابر هفتم محرم 1399، جلسه شوراى هماهنگى تأمين شهرستان ميانه با حضور: فرماندار، رئيس شهربانى، فرمانده پادگان و فرمانده ژاندارمرى در فرماندارى شهرستان برگزار شد. در اين جلسه به اتفاق آرا دستگيرى دو تن از روحانيون مبارز شهر به تصويب رسيد و حكم جلب و اعزام آن دو به تبريز صادر گرديد.

روحانى دزدان وحشى

وقتى تصميم شورا به چند نفر از مزدوران برگزيده ابلاغ شد بى‏درنگ آماده اجراى اين طرح شيطانى شدند تا به اين طريق مردم را از شركت در مراسم راهپيمايى تاسوعا و عاشورا بر حذر دارند. آنان حدود ساعت سه بامداد روز شنبه 18/9/1357 برابر هشتم محرم، هنگامى كه مردم در خانه‏ هاى خويش مشغول استراحت و خواب بودند، جهت ربودن دو تن از روحانيون فداكار شهر، غافلگيرانه، همچون لشكر مغول به منازل آنان حمله ‏ور گشتند.

نخست با شكستن در حياط وارد منزل آیت الله احمدی شدند. ایشان وقتى چنين ديدند فورى براى رفتن اعلان آمادگى كردند ولى دژخيمان شاه هرگز گوششان بدهكار نبود و با لگد و قنداق تفنگ وی را مورد ضرب وشتم قرار دادند، بعد ايشان را از پاهايشان گرفته و كشان كشان به حياط و از آنجا به كوچه آوردند. بدون عبا، قبا، عمامه و با چشم و دست بسته و در حالى كه به استخوانهاى پهلويش هم ضربه سختى وارد شده بود، به محل پاسگاه ژاندارمرى منتقل كردند،آنگاه به سراغ روحانى مبارز حاج سيدسجاد حججى رفتند و حرمت منزل او را هم شكستند.

وقيحانه او را نيز به همين ترتيب به سوى ژاندارمرى روانه ساختند ولى چون او در مقابل دژخيمان مقاومت نشان داده بود، آنها نيز ديوانه ‏وار، علاوه بر اهانت و كتك كارى سرش را با ضربات باتوم و قنداق تفنگ شكافته و تمام لباس خوابش را خون‏آلود ساخته بودند وبه دست وکمرش هم آسیب رسانده بودند. وضع جسانى اين دو عالم فداكار در اثر ضربات وارده بسيار دردناك و نگران كننده شده بود. مزدوران جلاد بعد از ارتكاب اين جنايت، اظهار شادمانى كرده و به همديگر اطمينان خاطر داده بودند كه ديگر از سخنرانى و تحريك هاى آن دو مدتى راحت خواهند شد زيرا پيش‏بينى مى‏كردند، حداقل چند ماه طول مى‏كشد كه وضع جسمى آن دو به حالت عادى باز گردد.

پس از اندكى درنگ و تكرار بدترين اهانتها در پاسگاه ژاندارمرى ميانه ، اين دو روحانى آزاده را با همان وضع دلخراش پشت يك خودرو ارتشى گذاشتند و روانه تبريز ساختند. صبح روز هشتم محرم دو مسافر آغشته به خون و سر و پهلو شكسته وارد پادگان نظامى تبريز شده و در يكى از ساختمان هاى آن بازداشت و زندانى گرديدند. در اين هنگام آن دو، خواستار ملاقات فورى با استاندار نظامى آذربايجان سرلشكر بيدآبادى شدند كه در اثر پافشارى زياد اين پيشنهاد مورد قبول قرار گرفت. در اين ديدار حاج آقا حججى با شهامت غيرقابل توصيف، رشته سخن را به دست گرفت، با لحنى شديد سرلشكر بيدآبادى را مخاطب قرار داد و گفت: آنچه محمدرضا شاه همواره مژده دروازه طلايى تمدن را به مردم مى‏داد همين بود؟!! شما با اين رفتار و كردار وحشيانه جنايت هاى چكمه پوشان مغول را در اذهان تداعى كرديد و ...

سرلشكر بيدآبادى چون خود را باخته بود مرتب از وقوع حادثه اظهار بى ‏اطلاعى مى‏ كرد، زيرا چند لحظه پيش در اين رابطه از جانب آيت‏ اللّه‏ قاضى طباطبايى هم مورد تهديد و سرزنش قرار گرفته بود. از طرفى در اثر فشارهاى مستمر آيت‏اللّه‏ حاج شيخ هادى نيرى به شهربانى ميانه، توسط آن اداره گزارش نگران كننده‏اى از تشنج اوضاع در ميانه به وى مخابره شده بود، علاوه امام جمعه وقت میانه مرحوم حاج آقا سید عبدالستار محمدی هم طى چندين نوبت تماس تلفنى با اتاق استاندار نظامى به اطلاع وى رسانده بود كه در صورت عدم آزادى آقايان، شهرمیانه به طور جدى به حالت انفجار در خواهد آمد، اين بود كه سر لشگر بیدآبادی ناچار شد و حكم آزادى آنان را صادر كرد و دستور داد براى هر دو لباس روحانى تهيه كنند، ولى اين پيشنهاد مورد قبول واقع نگشت.

آن دو روحانى آزاده با همان وضع تأسف‏بار عازم منزل حضرت آيت‏اللّه‏ قاضى طباطبايى شدند.

خروش انقلابی مردم

از سوى ديگر، فردا صبح وقتى مردم با وفاى ميانه از ماجراى هولناك بامداد آن روز آگاه شدند، خشمگين و مضطرب گشته و بى‏درنگ به كوچه و خيابانها ريختند. در فاصله كوتاهى دو باره جنگ و گريزهاى خيابانى آغاز گرديد.

عده بى ‏شمارى از مردم هيجان‏زده و نگران در مسجد مدرسه علميه و اطراف آن گرد هم آمدند. به تحصن نشستند تا از وضعيت و سرنوشت دو روحانى ربوده شده اطلاع حاصل نمايند. در اين هنگام يكى از فضلاى جوان آن روز، حجت‏ الاسلام شيخ مرتضى اشراقى به منبر رفت و طى سخنان پرشور نخست به مردم دلدارى داد و آنان را به صبر و استقامت دعوت نمود آنگاه به نمايندگى از جانب مردم و روحانيت شهرستان خطاب به مسؤولان نظامى، انتظامى و امنيتى شهرهشدار داد و گفت: مردم مسلمان ميانه هرگز با اين سرى جنايتها از پاى نخواهند نشست.

آنها مصمم ‏اند تا آخرين قطره خون خويش از اسلام، انقلاب و روحانيت دفاع كنند و اگر حضرت آيت ‏اللّه‏ احمدى و حجت ‏الاسلام و المسلمين حججى را هر چه زودتر آزاد نكرده و با سلامتى كامل آن دو را به وطن خويش باز نگردانيد! بدانيد كه پيامدهاى ناگوار و غيرقابل پيش‏بينى آن دامن ننگين همه شما را فرا خواهد گرفت و آن وقت از كار خود پشيمان خواهيد شد و ... كه اين سخنرانى در تقويت روحيه مردم بسيار مؤثر واقع گشت.

در اين روز جوش و خروش مردم به حدى رسيد كه كنترل شهر به كلى از دست نيروهاى نظامى و انتظامى خارج گشت. در سطح شهر يك نفر مأمور ساده از ايادى رژيم به چشم نمى‏خورد. آنها از ترس خشم و نفرت مردم با خفت و خوارى به لاكهاى خود فرو رفته بودند اگر چه در آنجا هم احساس امنيت نمى‏ كردند به طورى كه اگر توصيه‏ ها و دعوت به آرامش علماى اعلام نبود يك نفر از جيره‏ خواران شاه حتى در دخمه‏ هاى بسيار مستحكم خود نيز نمى‏ توانست جان سالم بدر برد.

همزمان روستائيان اطراف از سوى جامعه روحانيت ميانه به شركت در راهپيمايی سرتاسرى تاسوعا و عاشورا دعوت شده بودند. عده زيادى از آنها به خاطر دورى راه از همين امروز خود را به شهر مى‏رساندند تا براى شركت در اين تكليف الهى آماده بشوند، در اين حال چون از ماجرا با خبر مى‏شدند، به جوش و خروش آمده بلافاصله به جمع تظاهرات و جنگ و گريزهاى پراكنده مى‏ پيوستند و هر لحظه بر تعداد روستائيان هم افزوده مى ‏شد. به اين ترتيب چهره شهر خيلى آشفته و خطرناك به نظر مى‏رسيد.

هنگامى كه اعلان گرديد، دو روحانی مجاهد آزاد گشته و به طرف ميانه در حركت ‏اند در يك لحظه بيش از هزاران نفر به سوى زمين بلوار- جنب جاده ميانه- تبريز- جلوی هتل سولماز هجوم آوردند علاوه بر زمين گسترده بلوار، دو طرف جاده بين‏المللى مملو از جمعیت شد و راه براى عبور و مرور ماشين‏ها كاملاً بسته گرديد. زن و مرد، پير و جوان چند ساعت به انتظار رهبران مذهبى خود در اين محل، حضور دشمن شكن داشتند. سرانجام پس از انتظار طولانى ماشين حامل آن دورنزدیک غروب همين روز باشكوه و احترام ويژه و ابراز احساسات پرشور، در ميان مردم جاى گرفت.

فردای آن روز مردم میانه طی راهپیمایی سرتاسری تاسوعای حسینی دوباره از جلوی مدرسه علمیه جعفریه راهپیمایی را آغز کردند ودوباره درمقابل هتل سولماز اجتماع کردند، حاج سيدسجاد حججى با اينكه كسالت شديد داشت شروع به سخنرانى آتشين كرد و از ابراز احساسات مردم تشكر و قدردانى نمود و ضمنا گوشه‏هايى از جنايات هولناك بامداد دیروز را براى حاضران تشريح كرد.

جلادان و شكنجه ‏گران كه در فاصله نزدیک، پايين‏تر از محل اجتماع در پاسگاه ژاندارمرى جنب پمپ بنزین مخفى شده بودند وقتى صداى خروشان حاج سيدسجاد حججى را مثل هميشه محكم و استواراز بلند گوها شنيدند وحشت سراپای وجودشان را فرا گرفت و از عجز و عصبانيت، دندان به دندان سائيدند زيرا آنها هرگز باور نمى‏ كردند در اثر شكنجه ‏ها و كتك كارى‏ هايى كه به آن روحانى آزاده داده بودند، دوباره اين گونه به میدان مبارزه وحماسه وارد شود...


منبع: انقلاب اسلامی در شهرستان میانه ، تالیف عبدالرحیم اباذری. ص 197تا 208 تلخیص.


 

میانه ...
ما را در سایت میانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : استخدام کار miane بازدید : 230 تاريخ : يکشنبه 18 مهر 1395 ساعت: 19:48