عبدالرحیم اباذری /یکی از اعمال مستحبی اولین شب احیاء ، شب 19ماه رمضان ، گفتن صد مرتبه ذکر« اللهم العن قَتَله امیر المومنین علیه السلام » است تا بدین وسیله از آنها اعلام تبری و انزجار کنیم . آن چه روشن است قاتلین آن حضرت گروه خوارج بودند و ابن ملجم نیز به نمایندگی از این تفکر به این جنایت تاریخی اقدام کرد ، حال در کنار عمل به این مستحب چه خوب است که درباره گروه انحرافی خوارج نیز تاملی داشته باشیم و با ویژه گی های اخلاقی وفکری آنان آشنا بشویم.
برخوردهاي شگفت انگیز گروه خوارج با اميرمومنان که در کتب تاریخی گزارش شده است هر انسان منصفی را به تامل وا می دارد وعمق مظلومیت امام اول شیعیان را به خوبی نشان می دهد و در عین حال عبرت و تجربه های ارزشمندی را در اختیارما مسلمانان امروز قرار می دهد.
مورخان نوشتند آنها وارد مسجد کوفه ميشدند و در سخنرانيها و خطبههاي آن حضرت اختلال به وجود ميآوردند و چون با برخوردهاي منطقي، مستدل و متين امام علي(ع) مواجه ميگشتند بيشتر عصباني ميشدند و شروع به ناسزاگوئي و فحاشي ميكردند و ميگفتند:« قاتله الله كافراً ما أفقهه » ( وسائل الشیعه ،ج2، ص106 ) خدا او را در حال كفر بكشد چقدر عالم و فقيهِ حاضر جوابی است! آنها در مسجد حاضر ميشدند؛ اما به آن حضرت اقتدا نميكردند چون او را به خیال خود كافر ميپنداشتند و در مقابل آن حضرت مسجد ومحراب ضرار بر پا می کردند.
روزي حضرت درحال نماز بود يكي از خوارج به نام "ابن الكوّاء"وارد شد و با صداي بلند آيه 69 از سوره زمر را خواند: « و لقد أوحي اليك و الي الذين من قبلك لئن اشركت ليحبطنّ عملك و لتكونن من الخاسرين. ( بحارالانوار،ج41،ص48(
او ميخواست با اين آيه به حضرت طعنه زده و بگويد:اي علي! اگرچه سابقه تو روشن است و پيامبر تو را برادر خود خوانده و تو اول كسي هستي كه به او ايمان آوردي و در ليله المبيت به جاي او خوابيدي و ايثار كردي؛ اما اين را بدان كه «ملاك، حال فعلي افراد است! » تو اكنون كافر شدي و اعمال گذشته ات را به هدر دادي.
حماقت، جهالت و کله شقی خوارج سبب شد كه در نهايت آنها امام نخست شيعيان را در محراب نماز و مسجد به شهادت رساندند. فضا را به قدري مسموم و آلوده ساخته بودند كه وقتي اين خبر در ميان مردم انتشار يافت اغلب تعجب كرده و از هم ميپرسيدند و ميگفتند: مگر علي هم نماز ميخواند كه در محراب به قتل رسيده باشد؟
شهيد بزرگوار آيتالله مطهري بعد از نقل اين ماجراي تلخ مينويسد:
« واي به حال جامعه مسلمين از آن وقت كه گروهي خشكه مقدس، يك دنده جاهل بيخبر، پا را به يك كفش كنند و به جان اين و آن بيفتند! چه قدرتي ميتواند در مقابل اين مارهاي افسون ناپذير ايستادگي كند؟ كدام روح قوي و نيرومند است كه در مقابل اين قيافههاي زهد و تقوا تكان نخورد؟ جمعيتي كه پيشانيشان از كثرت عبادت پينه بسته، مردمي مسلكي و ديني اما در عين حال سدّ راه اسلام، مردمي كه خودشان خيال ميكنند به نفع اسلام كار ميكنند اما در حقيقت دشمن واقعي اسلامند » (جاذبه ودافعه علي،ص150(
شهيد مطهري كه در زمان خود چون مرتب گرفتار اين جور آدمهاي نامتعادل بود در جاي ديگر در توصيف آنان مينويسد:
« اگر بخواهيد بفهميد جمود با دنياي اسلام چه كرده است همين موضوع را درنظر بگيريد كه علي بن ابي طالب را چه كشت؟... اگر بگوييم علي را چي كشت بايد بگوييم: جمود، خشك مغزي، خشكه مقدسي. همينهايي كه آمده بودند علي را بكشند از سر شب تا صبح عبادت ميكردند. واقعاً خيلي تاثر آور است! علي به جهالت و ناداني اينها ترحّم ميكرد. تا آخر هم حقوق اينها را از بيت المال ميداد و به اينها آزادي فكري ميداد؛ اما بالاخره آنها توطئه چيدند حضرت را به شهادت رساندند.
ابن ابي الحديد ميگويد: اگر ميخواهيد بفهميد كه جمود و جهالت چيست؟ به اين نكته توجه كنيد كه اينها وقتي قرار گذاشتند اين كار را بكنند مخصوصاً شب نوزدهم رمضان (اولين شب قدر) را انتخاب كردند. گفتند ما ميخواهيم خدا را عبادت بكنيم و چون ميخواهيم امر خيري را انجام بدهيم پس بهتر اين است اين كار را در يكي از شبهاي عزيز قرار بدهيم كه اجر بيشتري ببريم.» (اسلام و مقتضيات زمان،ج1،ص68.)
آن شهيد بزرگوار در توصيف بعضي از شاخصههاي خوارج، تعبيرات و جملات دقيق و ظريفي دارد كه امروز لازم است در آن دقت و تامل بیشتری بکنیم. آن شخصيت بزرگ مينويسد:
« اينها مردم تنگ نظر و كوته ديد بودند. در افقي بسيار پست فكر ميكردند. اسلام و مسلماني را در چهار ديواري انديشههاي محدود خود محصور كرده بودند. مانند همه كوته نظران ديگر، مدعي بودند كه همه بد ميفهمند و يا اصلا نميفهمند و همگان راه خطا ميروند و همه جهنمي هستند. اين گونه كوته نظران، اول كاري كه ميكنند اين است كه تنگ نظري خود را به صورت يك عقيده ديني در ميآورند. رحمت خدا را محدود ميكنند. خداوند را همواره بر كرسي غضب مينشانند و منتظر اين كه از بندهاش لغزشي پيدا شود و به عذاب ابد كشيده شود... اينها چون جاهل بودند، تنگ نظر بودند و چون تنگ نظر بودند زود تكفير و تفسيق ميكردند تا آنجا كه اسلام و مسلماني را منحصر به خود ميدانستند. » (جاذبه ودافعه امام علي،ص 158(
ایشان در جاي ديگر مينويسد:
« تقواي ظاهري خوارج طوري بود كه هر مومن نافذالايماني را به ترديد وا ميداشت جوّي تاريك و مبهم و فضايي پراز شك و دودلي به وجود آمده بود. آنان دوازده هزار نفر بودند كه از سجده زياد، پيشاني شان و سرزانوهايشان پينه بسته بود. زاهدانه ميخوردند و زاهدانه ميپوشيدند و زاهدانه زندگي ميكردند. زبانشان همواره به ذكر خدا جاري بود، اما روح اسلام را نميشناختند و وثاقت اسلامي نداشتند. همه كسريها را با فشار بر روي ركوع و سجود ميخواستند جبران كنند. تنگ نظر، ظاهر پرست، جاهل و جامد بودند و سدّي بزرگ در برابر اسلام. علي عليه السلام ميفرمايد: تنها من بودم چشم اين فتنه را در آوردم. احدي غير از من جرات بر چنين اقدامي نداشت و هنگامي دست به چنين اقدامي زدم كه موج تاريكي و شبهه ناكي آن بالا گرفته، هاري آن فزوني يافته بود... اين من بودم كه خطر بزرگي را كه از ناحيه اين خشكه مقدسان متوجه شده بود، درك كردم. يشانيهاي پينه بسته اينها و جامههاي زاهدانه و زبانهاي دائم الذكرشان نتوانست چشم بصيرت مرا كور كند. من بودم كه دانستم اگر اينها پا بگيرند چنان اسلام را به جمود و تقشّر و تحجّر و ظاهر گرائي خواهند كشاند كه ديگر كمر اسلام راست نشود.») سيري در نهج البلاغه.ص 186-185(
شهيد مطهري (رضوانالله عليه) در اين خصوص بيان صريحتري دارد و مينويسد:
« خطر جهالت اين گونه افراد و جمعيت، بيشتر از اين ناحيه است كه ابزار و آلت دست زيركها قرار ميگيرند و سدّ راه مصالح عاليه اسلامي واقع ميشوند. هميشه منافقان بيدين، مقدسان احمق را عليه مصالح اسلامي برمي انگيزند. اينها شمشيري ميگردند دردست آنها و تيري دركمان »(جاذبه و دافعه امام علي(ع)،ص151)
« اينها اگر چه با مرور زمان خودشان منقرض شدند و رفتند ولي روح تفكر و مذهبشان كم و بيش در ميان بعضي افراد و طبقات همچنان زنده و باقي است. » (همان، ص 158)
شهید مطهری در کتاب حمسه حسینی در باره مسئله فلسطین و مبارزه با ظلم جمله معروفی دارد و به این مضمون می فرماید : شمر هزار وسیصد سال پیش مُرد و رفت ، تو سعی کن شمر امروزت را بشناس. ایشان در اینجا نیز می خواهد بگوید : خوارج هزار و چهارصد سال پیش منقرض شدند و رفتند تو حالا خوارج زمان خودت را بشناس و ببین چه کسانی امروز گرفتار همان تفکرات ، رفتار ، کردار و گفتار انحرافی هستد و جامعه را به انحراف سوق می دهند؟ بعد مانند علی بن ابیطالب علیه السلام در مقابلشان بایست. پس تنها اعلان لعن و انزجارلفظی آن هم فقط در شب 19 رمضان کافی نیست ، این فقط یک تلنگر است تا ما را به تفکر ، تامل ، تحرک و در نهایت به اقدام وا دارد.
منبع : روز نامه جمهوری اسلامی ، یکشنبه ، 28/3/1396
میانه ...
ما را در سایت میانه دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : استخدام کار miane بازدید : 199 تاريخ : يکشنبه 28 خرداد 1396 ساعت: 21:51