چرا ما در ایران این همه معضل و مساله داریم؟!

ساخت وبلاگ

تابناک: پارلمان انگلستان را ببینید؛ برای مساله‌ای مانند برگزیت، یعنی خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا، چندین بار انتخابات پارلمانی برگزار می‌کنند؛ تازه پس از رفراندومی که از طریق آن، مستقیم نظر مردم را اخذ کرده اند. طبیعتا آنان عاشق برگزاری انتخابات نیستند، اما برای حل تعارضات و آنچه در کشور مشکل و بن بست ایجاد کرده، شیوه‌های پذیرفته دمکراتیک را طی می‌کنند تا در نهایت به نتیجه برسند، چون عقلا نمی‌توان کشور و مردم را معطل نگاه داشت.

چند نخست وزیر می‌آیند و می‌روند، ترکیب پارلمان تغییر می‌کند؛ صرفا برای اینکه نباید معضلات انباشته شوند، بلکه باید بر اساس نظر مردم، حل شوند.

در ایران، گویا این گونه پذیرفته شده که تعارضات باید دائمی باشد و حتی بیشتر از اصرار بر بقای تعارضات و عدم تلاش برای حل مساله از طرق دمکراتیک، تلاش می‌شود تعارضات خیلی معمولی و عرفی، ایدئولوژیک شود تا دیگر پیدا کردن راه حل آنقدر برای آن مساله هزینه زا باشد که دیگر کسی یارای رفتن به سمت آن مساله به قصد گره گشایی را نداشته باشد.

تقریبا هر روز صبح را با مرور اخبار تکراری معضلات انباشته شده از پیش ـ که هر روز هم بر تعداد آنان افزوده می‌شود ـ آغاز می‌کنیم؛ مساله مواجهه ایران و ایرانی با سازوکار و کار اف‌ای تی اف، چند ماه است مدام مساله ما ایرانیان است؛

سوال: مساله کولبر‌ها مساله امروز است؟ مساله قاچاق و محرومیت در سیستان مساله امروز است؟ مساله ضعف در توزیع کالا و خدمات برای امروز است؟ مساله تخصیص ارز، مساله امروز است؟ مساله خوزستان، مساله امروز است؟ مساله دراویش مساله امروز است؟ واردات؟ خودروسازی؟ مساله صلاحیت ها؟ جایگاه و اختیارات مجلس؟ برخورد با روزنامه نگاران؟ مساله اختیارات و مسئولیت‌های روسای جمهور؟ مساله تعارض وظایف نهاد و ساختارها؟ مساله مالیات ها؟ حقوق کارکنان و کارگران و...

موارد مذکور فقط چند مساله از ده‌ها مساله‌ای است که هر روز و ماه و سال، برای ما هنوز مساله و معضل است. گاهی، حتی گاهی، صورت برخی از این مسائل پاک می‌شود یا از صدر اخبار کنار می‌رود، اما حل نمی‌شود؛ آن هم زمانی است که به لطف دلار‌های نفتی که وارد کشور می‌شود در اوج رونق قیمت نفت و یا رفع تحریم ها، بر برخی از این مسائل سرپوش گذاشته می‌شود؛ اما حل نمی‌شود تا در دوره کم نفتی و کم دلاری، مانند زخمی کهنه دوباره سر باز کند.

به راستی، مشکل از کجاست؟ چگونه است در مورد معضلات و مشکلات توان تصمیم گیری جهت حل و پشت سر گذاشتن آنان وجود ندارد؟ چرا نظام تصمیم گیری کشور کند و گاهی فلج است؟

برخی معتقدند، نظام‌های سیاسی پارلمانی، سیستم‌های چالاک‌تر و پویاتری است و دولت، چون برآمده از پارلمان است، راحت‌تر برنامه هایش را اجرا می‌کند و پارلمان هم بدون پیچیدگی زاید می‌تواند دولت را سر خط بیاورد و اگر دولت نتوانست برنامه هایش را پیش ببرد، کنار می‌رود و در انتخابات پارلمانی جدید، حزب اکثریت که حتی می‌تواند همان حزبی باشد که پیشتر قدرت را در دست داشته، نفر جدیدی را برای ریاست دولت معرفی کند و بدین گونه است که بن بستی در کار نیست.

ممکن است وقفه‌هایی کوتاه یا نسبتا بلند در فرایند تصمیم گیری در چنین نظامی، ایجاد شود، اما معضلات در نهایت انباشته نمی‌شود؛ مشکلات یا حل می‌شود و یا کنار می‌رود. طبیعتا نظام پارلمانی در کشور‌هایی مانند ایران که سابقه دمکراتیک و ارزشی مانند انباشت سرمایه‌های مادی و معنوی وجود ندارد و همچنین قومیت‌های متنوع که به هر جهت در میان آنان تعارض منافع وجود دارد، ممکن است با نوعی بی ثباتی مواجه شود.

فرض کنید با ملاحظه همه جهات، تغییر نوع نظام سیاسی کشور، مد نظر نباشد؛ آیا همین نظام سیاسی ریاستی، اخذ نظر مردم برای حل معضلات کشور نمی‌تواند ساز و کار آسانتری داشته باشد؟

اینکه مردم پای صندوق‌های رای بیایند و فرد یا افرادی را چهار سال انتخاب کنند و همه معضلات احتمالی در دوره چهار ساله را تحمل کنند، بدون اینکه گزینه دیگری در اختیارشان باشد عقلا قابل قبول نیست؛ این در حالی است که بسیاری از مشکلات انباشته کشور، دیگر به رای مردم نیازی ندارد، تصمیمی است که در دولت و مجلس باید گرفته شود؛ اما تصمیماتی است که تصمیم گیران شجاع و مدیران اجرای قدرتمند، توان اتخاذ و اجرای آن را دارند. مساله کولبرها، قاچاق بنزین و خیلی از مساله قابل حل هستند، اما نه به شیوه تصمیم گیری و اجرای کنونی.

تازه، برخی از مسائل و معضلات، پیچیدگی بیشتری دارند و آن زمانی است که یک مساله را به هر دلیل ایدئولوژیک می‌کنند. مساله عرفی عمومی فقط ایدئولوژیک می‌شود، دیگر پیدا کردن راه حل برایش آنقدر سخت و هزینه بر می‌شود که عموما تمایل دارند آن را معوق و انباشته کنند تا آن را حل کنند. درصد بالایی از مشکلات انباشته کشور در حال حاضر به اشتباه ایدئولوژیک شده اند و آن مسائل را بین دو جریان موسوم به غربگرا و موسوم به انقلابی گیر انداخته اند. هر گونه حرکت به سمت این مسائل، شکست حیثیتی برای طرفین به دنبال دارد. اما در این میان باید پرسید گناه قاطبه مردم چیست؟ در یک نزاع ایدئولوژیک خودساخته منافع مردم کجا دیده می‌شود؟

خلاصه کلام اینکه در کشور ما معضلات و مشکلات به جای حل شدن روی هم انباشته می‌شوند، نظام تصمیم گیری کند و اجرا ناتوان است و مراجعه به آرای مردم برای حل مشکلات خودشان، دچار دشواری‌های زایدی است و سرانجام تبدیل مشکلات معمولی و عرفی به نزاعی ایدئولوژیک بین گروه‌های سیاسی، منافع مردم را نادیده گرفته است.

میانه ...
ما را در سایت میانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : استخدام کار miane بازدید : 178 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 17:08